شبهه

خوانندة گرامي! دوست داري فرزندت را،‌ جگرگوشه ات را،‌ پيوند قلبت را، ‌دختر عزيزت را به چه كسي بدهي ؟‌ آيا راضي مي شوي كه او را به خانة مردي فاسق و جنايت كار بلكه به خانة قاتل مادرش يا برادرش بفرستي؟‌ كلمه داماد براي شما چه معني دارد؟‌ شما حاضريد چه كسي را به دامادي خود انتخاب كنيد؟.

رد بر شبهه

المصاهره در لغت از صاهر است، گفته مي شود: (صاهَرْتُ القومَ اذا تَزَوَّجْتُ مِنْهُم)،‌ وقتي دو خانواده جهت برقرار كردن روابط اجتماعي و پيوند زناشويي بين پسر و دختر يا زن و مرد با هم وصلت برقرار مي كنند، اين وصلت را در عربي مصاهره مي گويند، ‌صهر يعني داماد ولي در عربي معني گسترده تر از اين دارد، صهر مرد يعني خويشان زنش، و صهر زن يعني خويشان شوهرش،‌ خلاصه اينكه مصاهره در عربي به خويشان زن گفته مي شود و گاهي به خويشان مرد نيز گفته مي شود،‌ وخداوند اين مصاهره را جزو نشانه هاي قدرت خودش قرار داده، چنانكه مي فرمايد:

وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ مِنَ الْمَاءِ بَشَراً فَجَعَلَهُ نَسَباً وَصِهْراً وَكَانَ رَبُّكَ قَدِيراً

«و او ذاتي است كه از آب بشري آفريد، آنگاه آن را داراي پيوند نسبي و سببي قرار داد و پروردگارت تواناست».

در آيه كريمه دقت كنيد كه چگونه خداوند انسان را موجودي آفريده كه با اطرافيان خودش از روي نسب و مصاهره رابطه داشته باشد و خانواده و اجتماع را تشكيل دهد. پس مصاهره رابطه شرعي است كه خداوند آنرا در رديف نسب ذكر كرده است،‌ نسب به اقوام پدر نيز گفته مي شود، بعضي علماء‌ معتقدند كه نسب مطلق قرابت و خويشاوندي است، ‌پس وقتي مي بينيد كه خداوند نسب و صهر را در رديف هم ذكر كرده، بدانيد كه اين امر بيانگر مطالب بسيار عميقي است كه نبايد از آن غافل شد.

پيشينة مصاهره:

مصاهره از ديدگاه عربها از اهميت ويژه اي برخوردار است،‌ آنان به نسب افتخار مي كنند كما اينكه به دامادها و موقعيت و منزلت آنان افتخار مي كنند، لذا مشهور است كه عربها كسي را كه از خودشان شأن و منزلت كمتري داشته باشد به دامادي خود قبول نمي كنند، ‌بلكه در نزد بسياري از جوامع غير عرب نيز وضعيت به همين منوال است،‌ لذا انديشه هاي ناسيوناليستي امروز يكي از دشوار ترين و بغرنج ترين مشكلات اجتماعي غرب بشمار مي رود.

بويژه عربها درباره زن غيرت و حساسيت بخصوصي دارند، ‌همين امر باعث شده بود كه دختران نوزاد و معصوم شان را زنده در گور كنند كه مبادا كسي به آنان توهين كند، بر سر اين موضوع، چه بسا جنگها در مي گرفت و خونها مي ريخت كه آثار آن تا امروز نيز وجود دارد. گمان مي كنم اين اشاره هاي كوتاه جهت تفهيم و رساندن مطلب كافي است .

 

خواهر امام حسن مجتبي و امام حسين سيد الشهداء، دختر فاطمه زهراء« ام كلثوم » ‌ (ع) را پدرش امير مؤمنان علي ابن ابي طالب رضي الله عنه به ازدواج فاروق اعظم عُمر ابن خطاب ( رضي الله عنه) در مي آورد، ‌آيا شايسته است بگوئيم كه علي از ترس عمر اين كار را كرد؟! پس شجاعتش كجا بود؟‌ دوستي و محبتش با دختر عزيزش كجا بود؟ ‌آيا علي مرتضي دست دخترش را بدست ظالمي مي سپارد؟‌ غيرتش دربارة دين خدا كجا رفت؟‌ پرسشهاي زيادي كه پايان ندارد، يا اينكه به ناچار بايد اعتراف كنيم كه چون علي عمر را كاملا مي شناخت و به او اعتماد داشت، و با او الفت و محبت داشت لذا خواست بدينوسيله از شخصيت او تقديركند،‌ آري بدون شك و ترديد عمر با ميل و رغبت خود علي و خانواده اش با دخترِ دختر رسول الله صلي الله عليه وآله وسلم ازدواج كرد و ازدواجشان كاملاً شرعي و صحيح و علني و اختياري بود.

اين خود مي رساند كه اين دو خانواده چقدر يكديگر را دوست مي داشتند و به يكديگر احترام مي گذاشتند و جوّي سرشار از الفت و محبت در ميان آنان حاكم بود، چرا چنين نباشد، درحاليكه خود رسول الله صلي الله عليه وآله وسلم داماد (‌شوهردختر) عمر(رض) بود، ‌بنابر اين رابطه گرم اجتماعي بين خانواده رسول الله صلي الله عليه وآله وسلم و خانواده عمر(رض) قبل از اين ازدواج هم قائم بود .

 

 

اينك قبل از خاتمه

نصوص و رواياتي از كتب معتمد برادران تشيع و از علماي بسيار معتبر آنان را از نظر شما مي گذرانيم كه در آنها اثبات ازدواج عمر فاروق با ام كلثوم دختر گرامي علي و حضرت زهراء ‌رضي الله عنهم به روشني به چشم مي خورد .

 

اعتراف اول

صفي الدين محمد بن تاج الدين معروف به ابن الطقطقي الحسني متوفاي 709 هجري نسب شناس و مورخ معروف در كتابي كه تاليف آنرا به اصيل الدين حسن پسر خواجه نصير الدين طوسي وزير هلاكو تقديم نموده، و آنرا به اسم خودش نام گذاري كرده در ذيل عنوان بنات امير المؤمنين علي عليه السلام مي نويسد:‌ (وام كلثوم و أمها فاطمة‌ بنت رسول الله تزوجها عمر بن الخطاب فولدت له زيدا ثم خلف عليها عبد الله بن جعفر )‌

يعني « يكي ديگر از دختران امير المؤمنين ام كلثوم مي باشد كه مادرش فاطمه دختر رسول الله صلي الله عليه وآله وسلم است كه عمر بن خطاب با وي ازدواج كرد و فرزندي به نام زيد از او به دنيا آورد و پس از عمر به عقد عبدالله ابن جعفر در آمد».

 

 

اعتراف دوم

محقق سيد مهدي رجائي مطالب بسياري نقل كرده از جمله تحقيق ابوالحسن العمري از نوه هاي عمر پسر امام زين العابدين (ع) در كتابش «المجدي» مي نويسد:‌ «آنچه از اين روايات مي توان بدان اعتماد كرد مطلبي است كه اكنون از نظر گذشت كه عباس ابن عبد المطلب ام كلثوم را بارضايت و اجازه پدرش به ازدواج عمر در آورد و از عمر فرزندي به نام زيد به دنيا آورد».

محقق مذكور اقوال بسيار ديگري نيز نقل كرده از جمله:‌ زني كه عمر با او ازدواج كرده شيطاني بوده!!! يا ممكن است ازدواج كرده اما با او هم بستري نكرده!!! يا اينكه به زور و با غصب با او ازدواج كرده است!!! .

اعتراف سوم

ملا باقر مجلسي مي نويسد:‌«… همچنين است انكار شيخ مفيد از اصل جريان ازدواج. اين براي بيان اين مطلب است كه آن (ازدواج)‌ از طريق آنها ثابت نشده است، و الاّ بعد از ورود آن روايات و روايات ديگري كه با سند خواهد آمد كه علي عليه السلام هنگامي كه عمر وفات كرد نزد ام كلثوم آمد و او را با خود به خانه خودش برد، و روايات ديگري كه از بحار الانوار آورده ام اين انكار، عجيب مي نمايد، ‌اصل جواب اين است كه اين ازدواج از روي تقيه واضطرار بوده است…….الخ » !!!

اعتراف چهارم

انصاف هم خوب است. ‌صاحب اصول كافي چندين حديث دركتابش آورده است از جمله ( باب المتوفي عنها زوجها المدخول بها أن تعتد وما يجب عليها: ‌حميد ابن زياد عن ابن سماعه عن محمد بن زياد عن عبدالله بن سنان و معاويه بن عمار عن ابي عبدالله عليه السلام قال: سألته عن المرأة‌ المتوفي عنها زوجها أتعتد في بيتها او حيث شاءت ؟‌ قال بل حيث شاءت إن عليا عليه السلام لما توفي عمر أتي ام كلثوم فانطلق بها إلي بيته)‌

« معاويه ابن عمار مي گويد از امام صادق عليه السلام پرسيدم زني كه همسرش وفات كند بايد در خانه اش (عده)بنشيند يا هر جايي كه خواست؟ فرمود بلكه هر جائيكه خواست، ‌علي عليه السلام هنگامي كه عمر وفات كرد، ام كلثوم را با خود به خانه خودش برد.)‌

اعتراف پنجم

خوانندة عزيز! با بعضي از علماي معاصر تشيع درباره اين ازدواج صحبت كردم،‌ از بهترين ردودي كه آنان براي توجيه اين ازدواج نوشته اند رد قاضي محكمة اوقاف و مواريث شيخ عبدالحميد الخطي در قطيف عربستان كه نماينده چندين مرجع بزرگ تقليد در عربستان سعودي است مي گويد: ‌« و اما اينكه قهرمان اسلام امام علي عليه السلام دخترش ام كلثوم را به ازدواج عمر در آورده جاي تعجب ندارد، زيرا رسول گرامي صلي الله عليه وآله وسلم براي هر فردي از مسلمين أسوة ‌حسنه‌ هستند، ‌ايشان با ام حبيبه رضي الله عنها دختر ابوسفيان ازدواج كردند، در حاليكه شخصيت ابو سفيان در برابر عمر رضي الله عنهما اصلا قابل مقايسه نيست!، ‌اينكه درباره ازدواج عمر با دختر علي اظهار ترديد مي شود هيچ توجيهي ندارد،‌ و اما اين گفته شما كه عمر با جني ازدواج كرده! يا جني به شكل ام الكثوم در خانه عمر رضي الله عنه بوده! هم خنده دار و هم گريه آور است، و بقدري مسخره است كه ارزش ذكر كردن هم ندارد اگر قرار باشد دنبال اينگونه چرندها بگرديم بسيار است!».

شيخ پيرامون بحث مورد نظر يعني نقش مصاهره در پيوندهاي اجتماعي چيزي نگفته و حتي اشاره اي نكرده،‌كه اينگونه پيوند اجتماعي در واقع جز با قناعت و باور تحقق نمي يابد، ‌و در آن دلالت روشن و آشكاري بر محبت و أخوت و الفت بين دو خانواده عروس و داماد وجود دارد.