آیا حضرت عثمان رضى الله عنه دنبال «خویشاوندپروری» بود؟!

صلهٔ رحم و حفظ رابطهٔ خویشاوندی از تعليمات مهم دين اسلام است. محبت و دوستى با خويشاوندان از صفات برجستهٔ پيامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم بوده است.رسيدگى به مشكلات خويشاوندان و در صورت لزوم كمک به آن‌ها عبادت محسوب مى‌شود؛ خصوصا اگر فرد توان مالى داشته باشد و خويشاوندانش نيازمند باشند.

خليفه راشد حضرت عثمان‌بن‌عفان رضی‌الله‌عنه نيز به دوستی با خويشاوندان معروف بود. ایشان عملا اين صفت پيامبر را الگو و اسوه خویش قرار داده بود. باتوجه به اینکه توانایی مالی داشت، از كمک مالى به خويشاوندان دريغ نمى‌كرد. حضرت عثمان رضی‌الله‌عنه در دوران پيامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم علاوه بر تجهيز و فراهم‌كردن مايحتاج لشكر اسلام و کمک به عموم فقرای صحابه، به خويشاوندان خويش نیز توجه مضاعف داشت. ایشان پس از پيامبر اکرم در زمان خلافتش نيز از رسيدگى و توجه به خويشاوندانش غافل نبود.
دشمنان حضرت عثمان در دوران خلافتش كه عينک بدبينى و حسد و كينه به چشم زده بودند، ارتباط وی با خويشاوندانش را «خويشاوندسالاری» و «خویشاوندپروری» قلمداد می‌کردند و با قضاوت‌های غیرمنصفانه، ايشان را حاكمى «اقربا‌پرور» معرفی می‌کردند. آنانا در زمینۀ ترويج اين بهتان و تهمت بسیار تلاش می‌کردند تا اذهان عموم را نسبت به خليفۀ راشد بدگمان كنند.
حضرت عثمان رضی‌الله‌عنه در پاسخ به تهمت‌های مخالفان و مغرضان خویش به همين مقدار بسنده می‌كرد که اگر کمکی به خویشاوندانش می‌کند از اموال شخصی خودش است و نه از بیت‌المال، و اسوه و الگویش در این مورد پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم است. (تاريخ طبرى ٥/ ٣٥٦)
بر خلاف ادعای برخی‌ها دوستى حضرت عثمان با خویشاوندان هيچ‌گاه منجر به خويشاوندسالارى و گماشتن خويشاوندان ناتوان بر مناصب رسمى نشد، بلكه معيار ايشان در تعيين اميران و واليان، صلاحيت و توانايى هركدام بود و از بكارگيرى افراد ناتوان اجتناب مى‌كرد.
محمدبن‌ابی‌حذیفه یکی از نزدیک‌ترين افراد به حضرت عثمان، یک مرتبه از ايشان تقاضای منصب کرد، حضرت عثمان از اعطای منصب به او امتناع ورزيد و فرمود: اگر صلاحيت آن را می‌داشتی قطعا تو را استخدام می‌کردم، ولی صلاحیت آن را نداری. اگر عثمان رضی‌الله‌عنه نزدیکانش را بدون درنظرداشتن توانایی و صلاحیت استخدام می‌کرد، قطعا تقاضای یکی از نزدیک‌ترین افراد به خود را رد نمی‌کرد.
نگارندهٔ «البداية والنهاية» به نقل از حضرت علی رضی‌الله‌عنه نقل کرده است: «لا يولّي (عثمان) إلا رجلا سويا عدلا وقد ولّى رسول الله صلى الله عليه وسلم عتاب بن أسيد على مكة وهو ابن عشرين سنة وولّى أسامة بن زيد بن حارثة وطعن الناس في إمارته فقال: إنه لخليق للإمارة».
ترجمه: عثمان افرادى عادل و توانمند را والى تعيين مى‌كرد. پيامبر صلى‌الله‌عليه‌وسلم عتاب‌بن‌أُسيد را والی مکه كرد، درحالى‌كه بيست سال سن داشت، و اسامة‌بن‌زيد را به‌عنوان امير لشکر تعیين كرد و برخى به امارتش ايراد گرفتند، اما آن‌حضرت در پاسخ‌شان فرمودد: او صلاحيت امارت را دارد.
اين سخن حضرت على پاسخ کسانی‌ست كه نسبت به بكارگيرى نيروهاى جوان به‌عنوان والى توسط حضرت عثمان رضی‌الله‌عنه اعتراض داشتند و معتقد بودند كه اين جوانان و مخصوصا جوانان اموی فاقد اهليت و صلاحيت هستند.
اگر نگاهی به والیان حضرت عثمان بیندازیم می‌بینیم که از مجموع بيست‌وشش والى حضرت عثمان، فقط شش نفر از بنی‌امیه بودند. این شش نفر نیز هم‌زمان والی نبودند. مثلا پس از برکناری ولیدبن‌عقبه، سعیدبن‌عاص جایگزین شد، هنگام شهادت حضرت عثمان، سعیدبن‌عاص نيز برکنار شده بود. هنگام وفات حضرت عثمان از مجموعه بیست‌وشش نفر فقط سه نفر از بنی‌امیه یعنی حضرت معاویه، عبدالله‌بن‌أبی‌السرح و عبدالله‌بن‌عامربن‌کریز به‌عنوان والیان اموی حضرت عثمان فعالیت می‌کردند. این درحالی‌ست که تعداد والیانی که پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم در حیات مبارکش از بنی‌امیه تعیین کردند به چهار نفر می‌رسید، آن‌هم زمانی که اسلام در مرزهای جزیرةالعرب محصور بود. آيا قبیلۀ بزرگ و مهم بنی‌امیه پس از گسترش مرزهاى اسلام كه در اين گسترش آنان نيز به دليل جايگاه مهم خودشان نقش داشتند، حق سه يا چهار والى را نداشتند؟!
واقعيت اين است كه والیان اموی و واليان جوان حضرت عثمان مثل بقيۀ والیانش افرادى باصلاحيت و توانمند بودند و توانمندى خودشان را در تمامى ميادين اثبات كردند.
حضرت علی رضی‌الله‌عنه در همان زمان به این اتهام دشمنان نسبت به حضرت عثمان پی برد و با صراحت به دفاع از خلیفه راشد پرداخت و تا زمان شهادت حضرت عثمان به عنوان مشاور و مدافع ایشان باقی‌ ماند.